فلسفه و دین در روانشناسی

دانشجوی سال دوم روان

فلسفه و دین در روانشناسی

دانشجوی سال دوم روان

  • ۰
  • ۰

قربانی

مجرم اجتماعی یا قربانی اجتماعی؟؟

 

دخترانی که به چشم خانواده و اطرافیان دور و نزدیک خطا کارند، مجرمند، آبرو بردند و دیگر هیچ حقی در زندگی ندارند.
واقعیت این دختران چیست؟ واقعیت دخترانی که به دختران فراری معروف اند. 

اگر بخواهیم متعصب باشیم و یک طرفه به قاضی برویم مقصر اصلی ، دخترانی هستند که کفش را به پای بی قرارشان سفت میکنند تا قدم بگذارند  به نا کجا آباد؛ دخترانی که اگر به دست نا اهل افتند تمام میشوند و اگر به دست اهل (پلیس) هم افتند  سرنوشت خوبی ندارند .پلیس پس از تمام اقدام  های اولیه در نهایت با مشورت دیگر دستگاه ها دختر را به اغوش داغ خانواده باز میگرداند .
آغوشی که دیگر بعد از فرار چنان داغ شده  که بیشتر شبیه کوره ی ادمپزی است .
چه میشود که یک دختر خانه اش را به قصد فرار ترک میکند؟تنها یک سفر به دنیای ساده این دختران نیاز است تا ببینیم با مجرمانی در لباس دختر روبه رویم یا با اسیب خورده  ای از ناعدالتی ها؟
با مطالعه چند زندگی نامه و خواندن مطالب مورد نیاز دلایلی  از قبلیل اختلاف اعتقادات،اختلافات دینی،نابرابری ،خشونت و اعتیاد باعث فرار میشوند.
داستان دختری که نوزده سال از زندگی اش را با ارامش گذراند و به قول خودش زندگی اش مشکلات کوچکی داشت مثل همه .
اما از وقتی  پدرش فوت شد رنگ ارامش به واسطه ی پاک کن برادرش کم رنگ شد .جامعه از برادرش خواسته بود که پس از پدرش نام مرد را در خانواده به یدک بکشد .نامی که تنها یک لقب نیست ،مسئولیتش بزرگ تر از خودش است .مسئولیت هایی که اکثر اوقات دلگرمی خانواده را به بار می اورند ،تکیه گاهت میشوند و هر روز ستایشگر مهرشان هستی اما گاهی این مسئولیت ها هیولا وار ،اوار میشوند بر روی ارامشت .
کلماتی را همراه خود دارند که با شنیدنش شرم میکنی ،غیرتی که بی جاست و به خاطر همه خشونت هایی که این مردانگی در پی دارد ،چاره ات میشود ناچاری و رسمت میشود نااهلی .
شما در چه صورت حاضرید از محیط امن خانه دل بکنید و به جهان ناشناخته بیرون از منزل پا بگذارید ؟
شاید جوابتان این باشد که این کارا هرگز انجام نخواهید داد اما تصور کنید که چه بلا هایی بر سر یک  دختر امده که بیرون، تنهایی  و بی خانمانی را به جان میخرد.
دختری در همین باره میگفت :《فرار کردم تا یک شب بدون دغدغه ی دعوا های فردا چشم بر هم گذارم .》
اما ایا توانست ارامش را در خیابان پیدا کند؟به گفته ی خودش خسته  بود از اوارگی  و ترس داشت از بازگشت روزی که برادرش او را یافت تنها خواسته اش این بود  که بعد از این همه ترس و تنهایی یک شب ،فقط یک شب را اجازه دهید بدون استرس بخوابم و فردا مجازاتم کنید اما رفتاری دیگر نصیبش شد .
اما چرا مجازات؟چقدر خودش در فرارش مقصر است که حال تمامی گتاهان به پای او نوشته میشود ؟
خانواده،جامعه همه مقصرند اما وقتی زورشان میچربد یک نفر را مقصر جلوه میدهند و خودشان هم در جبهه ی حق به جانب می ایستند .
ریشه این مشکلات در نابرابری و درک تکردن متقابل است .
اگر ما قبول کنیم که طرف مقابلمان هم  انسان است ،به اندازه ما حق حیات دارد  به اندازه ما حق نظر دهی دارد و به همان اندازه حق مخالفت با عقیده ای خاص را دارند (هرچند قانون این حق را از انان گرفته باشد)
شاید کمی پیشرفت کنیم.
گفتگوی مناسب زمانی حاصل میشود که با ارامش نظرات  را بشنویم و حتی اگر خلاف عقیده ماست با احترام نظرات خود را بیان کنیم .
جامعه هم یعنی جمع خانواده ها اگر محیط خانواده سالم شود جامعه نیز پایاپای او  واکسن نابرابری را به خود تزریق میکند  تا سلامتش را به دست ارد .
دیگر جامعه خشونت را به مردی تحمیل نمیکند که دست روی پاره ی تنش(خواهرش،همسرش،دخترش) پایین اورد  که اگر غیر این باشد جامعه او را بی غیرت می نامد 
حال به نظر شما صحیح است که این دختران را مجرم مطلق بنامیم و خود را مجاز کنیم که انها را تنبیه کنیم ؟
این دختران تنها، قربانی اسیب های جامعه اند که حال خود نیز اسیب دیده ی جامعه محسوب میشوند .


به امید رفع خشونتی که همه ی افراد از قبیل مرد و زن قربانی ان هستند.
به قلم :اکرم شادان پور 
منابع: ایرنا، ایسنا،ویکی پدیا  و با تماشای سینمایی دارکوب و ملی و راهای نرفته اش
#فرار
#خشونت
#بانوان
#مهربان_باشیم

  • ۹۹/۰۹/۳۰
  • اکرم شادان پور

خشونت علیه زنان

دختر

دختر فراری

زنان

فرار

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی